رموز مدیریت موفق

رموز مدیریت موفق

اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های مدیریت
رموز مدیریت موفق

رموز مدیریت موفق

اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های مدیریت

بهره مندی از نخبگان در مدیریت کشور

 

در جهان امروزی نیروی انسانی ماهر وخلاق در فرآیند توسعه پایدار نقش اساسی دارد . به طوری که در جوامع صنعتی 64 درصد سرمایه های ملی را نیرویی انسانی کارآفرین تشکیل می دهد و ابزارهای دیگر توسعه نظیر انرژی و سرمایه در اولویتهای بعدی قرار دارند . در این میان نقش نخبگان علمی ، اجرایی و فنی به منزله مغز متفکر و موتور محرکه توسعه مضاعف است زیرا نخبگان دارای برجستگی ها و توانایی های بالقوه می باشند که نگاه موشکافانه به مسائل دارند و می توانند منشأ تحولات بنیادین در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور باشند .

اما نخبگان جامعه در هر شرایطی کار نمی کنند بلکه زمینه اجتماعی و اداری لازم برای به روز خلاقیتها و به کارگیری توان فکری می خواهند که این امر مهم بایستی توسط مدیران عالی کشور مثل سران سه قوه و وزرا ایجاد شود برای اینکه نخبگان به دلیل داشتن مهارت بیشتر و تعهد کاری بالاتر زیر نظر مدیران ناتوان و غیر حرفه یی که قصد استفاده ابزاری از نخبگان را داشته باشند کار نمی کنند در این شرایط است که بحث انفعال نخبگان یا مهاجرت آنان پیش می آید و نخبگان به عنوان سرمایه ای عظیم انسانی به کشورهای دیگر که شرایط لازم را برای جذب و به کارگیری آنان دارند مهاجرت می کنند و کشور را از نیرویهای مولد و مدیر تهی می نمایند که از عوارض آن می توان به رشد فقر و بی کاری اشاره کرد .

برای اینکه که نخبگان بتوانند در کشور فعالیت نمایند و منشأ توسعه فراگیری در کشور شوند پیشنهاد می شود :

1-      اغلب مدیران عالی و اجرایی کشور از نخبگان علمی و اجرایی کشور انتخاب شوند تا بتوانند استعدادهای خود را در محیط کار بروز دهند و از نخبه گرایی حمایت نمایند .

2-      تسهیلات دولتی مثل فرصت مطالعه ، تحقیق و وام بانکی در اختیار آنان قرار گیرد .

3-      انتخاب نخبگان فقط بر اساس شاخص علمی و توانایی اجرایی باشد و از سیاسی کردن آن جداً خودداری شود .

4-      حداقل پست سازمانی نخبگان در دستگاه های دولتی (( مشاور عالی )) با مزایای معادل مدیران آن دستگاه باشد .

5-      مقامات عالیه کشور بر اساس نظرات و پیشنهادات نخبگان تصمیم گیری کنند و روسای سه قوه ناظر بر اجرای صحیح این فرآیند باشند .

6-      بنیاد نخبگان در حوزه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شود و به صورت دولت در سایه عمل و بر عملکرد قوای سه گانه و حاکمیت نظارت داشته باشد .

 

نقش نخبگان در توسعه کشور

 

1-      نخبگان به لحاظ داشتن مهارت و تخصص ویژه بایستی نسبت به مسائل و وقایع کشور حساس باشند و نظرات کارشناسی و تخصصی خود را در اختیار همگان قرار دهند برای نیل به این هدف نخبگان باید با مطبوعات و رسانه ها همکاری نمایند و با مردم ارتباط چهره به چهره برقرار کنند .

2-      نخبگان جامعه از سرمایه های عظیم کشور هستند و بایستی برای حضور آنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی زمینه های لازم توسط دستگاه های دولتی بویژه دستگاه قضایی فراهم شود .

3-      نخبگان باید احساس وظیفه کنند و با سفر به نقاط محروم و دور افتاده کشور مثل روستاها با توده های مردم ارتباط برقرار نمایند تا فاصله مردم عادی با نخبگان به حداقل برسد .

4-      نخبگان علمی و اجرایی نباید محافظه کار باشند بلکه در ارایه نظرات کارشناسی واقعیت های علمی را در نظر بگیرند و از استقلال فکری برخوردار گردند .

چالش های پیش روی آموزش و پرورش

 

مدیریت ، شغلی سخت و طاقت فرسا است برای اینکه مدیران بایستی با منابع محدود و امکانات کم به انتظارات مشتریان پاسخ دهند . ماهیت قرن 21 ایجاب می کند که مشتریان انتظارات رو به تزاید داشته باشند چون قرن 21 به قرن انفجار دانش و اطلاعات مشهور است . اطلاعات اینترنت در هر 6 ساعت 2 برابر می شود . بیش از 3 هزار شبکه تلویزیونی ماهواره یی به امر اطلاع رسانی مشغول هستند . دانش اجتماعی و اطلاعات عمومی مردم بسیار بالا است . در این شرایط وظیفه مدیران سنگین و مضاعف است برای اینکه مدیران در این شرایط می بایست با قدرت راهبری و هماهنگی شان برای جلب رضایت مشتریان تلاش نمایند . اگر سیستم مدیریتی کشورمان را با سیستم مدیریتی سایر کشورها مقایسه کنیم ، می بینیم در کشور ما متاسفانه مدیریت آسان ترین شغل است . ( به جز در یک سازمان ) برای اینکه مدیران ما بر خلاف مدیران کشورهای پیشرفته منابع مالی و انسانی خوبی در اختیار دارند و پاسخگو نیز نیستند اصولاً نضام پاسخگویی در دستگاه های اجرایی ایران تعریف نشده است اما در یک سازمان ایران سیستم مدیریتی با بقیه سازمان ها متفاوت است . آن هم سازمان آموزش و پرورش است که مدیران اجرایی آن در مدارس ( مدیران مدارس ) با شرایط ویژه یی مدیریت می کنند . این شرایط عبارت است از کمبود شدید منابع مالی بطوری که سرانه هر دانش آموز در مدارس دولتی بسیار پایین و حتی اسف بار است . سرانه هر دانش آموز در ایران حدود 50 دلار و در کشورهای توسعه یافته حدود 1000 دلار است ، مدیران مدارس بر خلاف سایر مدیران سازمان های همتراز فاقد اتاق های مجلل و منشی های متعدد هستند . در نتیجه دایم در تماس با مراجعین و اولیای دانش آموزان هستند  و باید در مقابل آنان پاسخگو باشند ، مدیران مدارس دولتی ایران از حقوق و حق سرپرستی ناچیزی برخوردارند و برخلاف مدیران همتراز سایر سازمانها از امکانات جانبی مثل اماکن مسکونی ، خودرو و ... برخوردار نیستند و تنها به خاطر عشق و علاقه به مدیریت کار می کنند . مدیران مدارس دولتی ایران باید در مقابل مسوولان مافوق ، اولیای دانش آموزان و نمایندگی محترم مجلس پاسخگو باشند و از طرف دیگر با امکانات ناچیز کیفیت آموزشی را بالا ببرند و درصد قبولی بیشتر داشته باشند وبا دست خالی به فضاهای فیزیکی و اماکن آموزشی نیز برسند . در اینجا می توان گفت با دست خالی کار خارق العاده انجام دهند در حالی که عمده ترین یارانه های دولتی صرف سازمانها و شرکتهای کم اهمیت می شود . اصولاً  نگاه مسوولان ارشد ایران به مقوله آموزش و پرورش غلط است برای اینکه اغلب سیاستمداران ایران آموزش و پرورش را یک سازمان مصرفی می دانند . در حالی که نگاه سیاستمداران کشورهای پیشرفته به آموزش و پرورش مصرفی نیست بلکه سرمایه گذاری است به این دلیل از نظر تخصیص منابع و برنامه های حمایتی در کشور ما آموزش و پرورش در اولویت نیست از میان 131 کشور جهان ایران از نظر بودجه آموزشی در رتبه 61 قرار دارد میزان بی سوادی در ایران 25 درصد است و 13 درصد کودکان واجد شرایط وارد مدارس ابتدایی نمی شوند . در این شرای مجلس محترم و قانونی تصویب می کند مبنی بر اینکه مدیران مدارس حق دریافت کمک هزینه از والدین ندارند و نمایندگان محترم مجلس با آب و تاب اعلام می کنند اگر مدارس از اولیا پول دریافت کنند چنین و چنان می کنیم .  سوال اصلی از نمایندگان محترم این است که چه راهکاری برای اداره مدارس دارید به مدیران مدارس نشان دهید که چگونه می شود با دست خالی یک مدرسه را با کیفیت آموزش و پرورش مطلوب اداره کرد .

متاسفانه مدیران ارشد آموزش و پرورش مثل وزیر و معاونین آموزش و پرورش فاقد جسارت و شجاعت لازم برای دفاع منطقی از مجموعه آموزش و پرورش هستند و در مقابل فشارهای تبلیغاتی و جناحی  نمایندگاه مجلس کوتاه می آیند که باعث انباشته شدن مشکلات و تضعیف نظام آموزش و پرورش می شود .

توسعه کشور بودن توجه به آموزش و پرورش غیر ممکن است لذا شایسته است به جای اینکه بیشترین حقوق به کارکنان وزارت خارجه و وزارت نفت داده شود به معلمان و آموزش و پرورش به عنوان کارخانه تولید انسان منابع مالی بیشتری اختصاص یابد .