رموز مدیریت موفق

رموز مدیریت موفق

اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های مدیریت
رموز مدیریت موفق

رموز مدیریت موفق

اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های مدیریت

لیاقت و شجاعت

 

ü  کسی که شهامت لازم برای پای بندی و مقید بودن به هدف خود را دارد و هر سختی ای را برای رسیدن به آن تحمل می کند و پشتکار لازم برای تحمل هر نوع ناملایمی را دارد . می تواند تمام افکار خود را عملی کند و در حقیقت تفاوت زیادی بین فکر و عمل او وجود ندارد ، به دست گرفتن رهبری یک گروه یا شرکت برای این شخص ، یکی از ساده ترین کارهای دنیاست .

 

ü  اگر در ذهن خود ، گمان می کنید که شجاع نیستید ، برای خود وقتی در نظر بگیرید و این تعریف ضعیف کننده ، بازدارنده و محدودکننده را هر چه سریع تر از ذهن خود پاک کنید ، اولین کار لازم تلفیق است . مانند یک هنرپیشه نقشی را ایفا کنید که در تصورات خود دوست دارید باشید ، با شهامت و شجاعت زیاد .

 

ü    شجاعت پایه ی هرم صفات انسانی است ، زیرا این صفت تکیه گاه صفت های دیگر است .

 

ü    تعداد افرادی که جسارت و شهامت آن را داشته باشند که برای تغییر شرایط خود قدم بردارند ، کم است ، خیلی کم

 

ü  یکی از اصلی ترین موانع صفت شجاعت ، غرور است ، غرور برای شجاعت یک چاقوی دو لبه است . گاهی اوقات غرور موجب می شود فرد تاب و تحمل شکست خود را نداشته باشد و به این ترتیب از هر نوع ریسک پرهیز می کنند . زمانی که غرور تبدیل به شخصیت می شود ، فرد برای حفظ و ارتقای شخصیت خود ، دست به ریسک های لازم جهت پیشرفت خود می زد و عاقلانه و در موارد نیاز مخاطره می کند . هر کجا که پیشرفتی چشمگیر را در شرکت یا سازمانی می بینیم ، می توانیم مطمئن باشیم که رهبر آن سازمان از شجاعت بسیار بهره مند است ، زیرا چنین پیشرفتی مستلزم گرفتن تصمیم های شجاعانه است . در بسیاری از موارد رهبران کارآمد هیچ نوع وجه مشترکی با همدیگر ندارند ، اما یک صفت هست که در همه ی آنها وجود دارد : آنها از خطر کردن نمی ترسند و همگی شجاعند . شجاعت یعنی بهتر انجام دادن کارها ، نه سرهم کردن و ماست مالی کردن آنها !

 

ü  شجاعت به معنای احتیاط نکردن نیست . شجاعت یعنی انجام کاری که از آن می ترسیم . یعنی بیرون آمدن از فضای گنگ و رفتن به سوی قلمروهای جدید .

 

ü  رهبران بزرگ می دانند که با مردم چه طور برخورد کنند ، چه طور صحبت کنند و چه طور با آنها تا کنند و قدرت این را دارند که افراد را با یکدیگر سازگار کنند تا با همدلی بیشتر با یکدیگر کار کنند . در عین حال اگر لازم باشد ، موضع قاطع خود را نیز ، با تمامی مخالفت ها ابراز می کنند . رهبری که شجاع باشد ، موجب می شود پیروانش نسبت به فرامین او متعهد و غیرتمند شوند و اشخاص را وامی داردند تا عمل درست را انجام دهند . ترس دست و پای هر رهبری را می بندد و او را دیر یا زود از رهبری خلع خواهد کرد .

 

ü    از این که زندگی تان تمام شود ، نترسید . از این بترسید که زندگی را هیچ گاه آغاز نکرده باشید .

 

ü  ترس مانع انجام کارهای بزرگ است و بزرگ ترین فایده ی شجاعت و شهامت این است که درهای پیشرفت و افق های جدید را به روی شما می گشاید . شجاعت آینده ی بهتری برای شما می سازد . ترس و تردید را از خود دور کنید و از موقعیت های نادر زندگی استفاده کنید و با شهامت به سمت آینده حرکت کنید . هر بار که در برابر ترس مقاومت کنید ، شهامت و اعتماد به نفس تان تقویت می شود .

 

ü  برای تقویت شهامت خود باید کمی خطر کنید ، لازم نیست دست به کارهای محیرالعقول بزنید ، کارهایی که به شما اعتماد به نفس و شجاعت می بخشند ، ساده تر از این هستند که گمان می کنید .

 

ü  در برابر جمع سخن بگویید ، با چیزهایی که شما را می ترساند مقابله کنید ، مثلاً از تاریکی می ترسید ، چند ساعتی را در یک اتاق تاریک بگذرانید ، از بلندی می ترسید ، به استخر بروید و هر بار یک گام به سمت قسمت عمیق نزدیک تر شوید و ...

 

ü  ممکن است در زندگی خود تاکنون گامی بلند برنداشته باشید ، با مشورت همسر و چند فرد با تجربه کاری را که تاکنون دلتان می خواسته اما از درگیر شدن با آن هراس داشته اید را سبک و سنگین کنید و در صورت معقول بودن ، با تمام قوا دست بکار شوید .

 

ü  انسان های با کفایت و لیاقت برای تلاش حد و مرزی نمی شناسند . هر قله ای را که فتح کنند ، اولین چیزی که به ذهن شان خطور می کند این است : قله ی بلندتر بعدی کجاست ؟

 

ü    همه ی انسانهای بالیاقت ، پیوسته در جستجوی راه هایی هستند که رشد کنند و به شخصیت خود ادامه دهند .

 

ü  کسانی که چگونگی کار را میدانند بیکار نمی مانند اما کسانی که چرایی کار را می دانند ، قطعا ً رهبر همان کار می شوند .

 

ü  کار خوب و با کیفیت ، تصادفی نیست ، اراده ی مصمم تلاش صادقانه و اجرای ماهرانه است که کار خوب را ثمر می دهد . اشخاصی که پیگیر هستند و برای رسیدن به هدف خود سماجت از خود نشان می دهند ، می توانند از به بار نشستن زحمات خود مطمئن باشند

 

ü  زمانی که میکل آنژ پرسیدند : (( چرا با وجود این که کسی تو را در این گوشه ی تاریک کلیسا نمی بیند با این همه دقت و پشتکار کار می کنی ؟ )) جواب داد : (( خدا که خواهد دید )) .

 

ü  (( ولش کنید ، ببینیم چه پیش می آِد )) عبارتی است که کم تر رهبری از آن استفاده می کند . آنها هر روز باید کار مربوط به آن را تمام کنند .

 

ü  یادتان باشد ، شخصیت ما ، به معیارهایی بستگی دارد که در ذهن مان جا داده ایم . صادقانه بگویید ، آخرین باری که کاری را با تمام وجود خویش انجام دادید و کسی جز خود شما از آن خبر نداشت ، کی بود ؟

 

ü  رهبران خودب و با لیاقت فقط به عملکرد عالی خود اکتفا نمی کنند ، بلکه به همکاران و کارمندان خود نیز انگیزه می دهند . تکیه کردن به مهارت های خود کافی نیست ، رهبران کارآمد مهارت ، کفایت ، لیاقت و شجاعت را با هم در می آمیزند تا سازمان خود را به بالاترین سطح ترقی و تعالی برسانند .

 

ü    وقتی که پای انجام کار به میان می آید ، شما جزو کدام دسته از افراد زیر قرار می گیرید ؟

 

Ø      کسانی که می دانند چه کار بکنند .

Ø      کسانی که خود ، کار را خلق می کنند .

Ø      کسانی که میتوانند کاری خلق کنند که کارساز باشد .

 

ü  شما جزو کدام دسته هستید ؟ اهل اجرای کار هستید ؟ اهل خلق کار جدید هستید ؟ مرد عبور از بحران و مشکلات هستید ؟ متفکرید و کارسازی می کنید ؟

 

ü  هیچ کس بدون هدف مشخص قادر به پیشرفت نیست . به اندازه ی کافی تحقیق و تفحص کنید تا برای بهبود مهارت های خود راه های مناسبی پیدا کنید و آن وقت در صورت لزوم برای گذر از این راه ها وقت و پول صرف کنید . اگر تاکنون با تمام وجود وقت خود را صرف کار خود نکرده اید ، اکنون دل به کار بدهید . از همین الان شروع کنید . بگردید ببینید چرا تا به حال کار خود را دوست نداشته اید ؟ آیا امیدی به پیشرفت نیست ؟ درآمدتان کافی نیست ؟ آیا ... ریشه ی مشکل را پیدا کنید و در صدد حل آن باشید .

 

ü  عملکرد خود را مرور کنید ، اگر عالی نیست ، عملکردتان را می توانید بی نتیجه فرض کنید . کار خوب از شما انتظار نمی رود . عملکرد شما باید عالی باشد . اگر کارها را سمبل می کنید ، هیچ وقت پیشرفت نخواهید کرد . از همین امروز از سمبل کاری دست بردارید .

 

ü  مرزهای اخلاقی خود را سعی کنید بشناسید و آنها را تعالی ببخشید . بی هدف و بی حوصله در جا نزنید و آب در هاون نکوبید ، کار خود را عالی ، با لیاقت و با شهامت به اتمام برسانید .

 

شخصیت و تعهد

 

ü       آنچه نشانه ی بارز شخصیت رهبران است ، چگونگی برخورد آنها با مشکلات و پیش آمدهای زندگی است .

ü    هر کس توانایی این را ندارد که در بحران های شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیتش در آن گیر و دار آشکار می شود . انسان در سخت ترین لحظه های زندگی خود ناچار است شخصیت واقعی خدو را نشان دهد و هر گاه که چنین می کند ، ناخودآگاه قوی تر می شود ، حتی در صورتی که با پیامدهای منفی این برخورد صادقانه روبرو شود ، به شرط آن که شهامت پذیرش اشتباه و اصلاح نقاط ضعف خود را داشته باشد .

ü       معنای حیات دنیوی ، بر خلاف آنچه به ما آموخته اند ، در رفاه ، رونق و آسایش تن نیست ، در پرورش روح و جان است .

ü    انتخاب اشتباه ، به اشتباه خود پی ببریم و آن را اصلاح کنیم . شخصیت رهبران را نمی توان از اعمال و کردارشان جدا کرد . اگر قول و عمل رهبر یکی نبود ، دلیل را باید در ضعف شخصیت او یافت .

ü       یک رهبر باید همیشه این نکته را در ذهن خود داشته باشد که سر و کار او دائماً با مردم و آنهایی است که از او پیروی می کنند .

ü    پیروانی که ضعف و خطاهایی در شخصیت رهبران خود می بینند اعتماد خود را از دست می دهند و از او رویگردان می شوند . آن چیزی که موجب می شود دل مردم پذیرای رهبر یک نفر شود ، شخصیت اوست .

ü    البته از رهبر انتظار نمی رود که هیچ خطایی نداشته باشد ، اما ضعف های شخصیتی در جایگاه یک رهبر شایسته ، پذیرفته نیستند . همه ی ما انسانهای با استعدادی را دیده ایم که بعد از رسیدن به یک سطح موفقیت یا شهرت سقوط می کنند و بعضاً همه چیز خود را از دست می دهند . علت بروز چنین مشکلی هم در ضعف شخصیت است . روانشناسان معتقدند کسانی که به اوج قلعه های موفقیت می رسند ، اما پایه و اساس شخصیت لازم برای چنین سطحی یا برای حفظ آن را ندارند ، فشار روانی زیادی را متحمل شده و به سوی فاجعه ی قریب الوقوع گام برمی دارند . چنین شخصی در یک یا چند دام ویرانگر زیر خواهد افتاد ، کبر و غرور ، احساس تنهایی ، ماجراجویی یا هرزگی جنسی . یک رهبر یا مدیر در هر کدام از این دامها که گرفتار شود ، بهای سنگینی باید بابت آن خواهد پرداخت .

ü       اگر روزی درگیر یکی از این دامهای چهارگانه شدید ، نیاز فوری به مشاوره با یک متخصص دارید .

ü    این تصور که همه چیز با گذشت زمان ، پول یا شهرت بیشتر ، مقام بالاتر و ... درست خواهد شد . وجود شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه پر نخواهد شد و به تدریج عمیق تر و مهلک تر خواهند شد . همواره شخصیت خود را زیر ذره بین بررسی کنید تا در این دام ها گرفتار نشوید . در خود نگاه کنید و ببینید آیا حرف و عمل تان یکی هست ؟ وقتی به همسر یا فرزند خود قولی می دهید ، خود را متعهد به انجام آن می دانید ؟ آیا کارمندان یا نزدیکان شما به قول شما اعتماد می کنند ؟

ü    باید شکاف های موجود در شخصیت خود را با تعمق در رفتار ، گفتار و افکارتان بیابید و سعی در رفع آنها داشته باشید . آیا نقطه ی ضعف اساسی در شخصیت شما وجود دارد ؟

ü    اولین گام جهت اصلاح نقایص و شکاف های شخصیت ، پذیرفتن اشتباهات و نقایص است . از کنار اشتباهات خود به سادگی گذشت نکنید . اگر موجب رنجش خاطر کسی شده اید ، حق کسی را پایمال کرده اید یا موجب یأس و سرخوردگی کسی شده اید از او معذرت خواهی کنید . گام بعد از جهت اصلاح خود تنظیم طرح و برنامه ای است که به شما کمک کند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنید .

ü    احترام رهبران وقتی حفظ می شود و مردم به آنها اعتماد می کنند که مبانی اخلاقی آنها و تعهدات شان مورد تردید قرار نگیرد . آنها باید از شبهه ای به دور باشند .

ü       قول دادن کار سختی نیست ، عمل کردن به آن مشکل است .

ü    مردم از رهبرانی که به عهد خود وفا نمی کنند ، پیروی نمی کنند . تعهد در یک طیف وسیع قرار دارد ، در مقدار کار و کوشش که فرد در راه افزایش توانایی خود بکار می برد یا در از خودگذشتگی ای که در راه دیگران و همکاران خود انجام می دهد .

ü       تا کنون دنیا ، رهبری را به خود ندیده است که تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت نداشته باشد .

ü    تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت به یک فرد دارای شخصیت رهبری نیروی تازه ای می بخشد . چنین شخصی هر چه پیش می آید . بیماری ، فقر ، بلاهای آسمانی و ... فرد از هدف خویش دست نخواهد کشید .

      تعهد برای هر فردی در شرایط مختلف معنای خاصی دارد :

ü       برای یک بوکسور ، برخاستن به هنگام زمین خوردن .

ü       برای یک دونده ی استقامت ، در نهایت تخلیه ی انرژی ، 15 کیلومتر دیگر دویدن .

ü       برای یک سرباز ، رفتن روی تپه ای که پشت آن معلوم نیست .

ü       برای یک ایثارگر ، به خاطر بهبود زندگی دیگران آسایش خود را زیر پا گذاشتن .

ü       برای یک رهبر ، همه ی اینها و البته خیلی بیشتر از اینها !

      موضع افراد نسبت به تعهد و وفای به عهد چهار نوع است :

ü       آنهایی که هدفی ندارند ، پس تعهدی هم ندارند .

ü       آنهایی که اعتماد به نفس ندارند و چون فکر می کنند که توان رسیدن به هدف خود را ندارند ، از قبول تعهد و مسئولیت می ترسند .

ü    آنهایی که استقامت ندارند و به این ترتیب هدفی را تعیین و به سوی آن چند گامی هم بر می دارند اما در برخورد با مشکلات کنار می کشند .

ü    آنهایی که سرسخت ، مصمم و با اراده هستند ، هدف را تعیین می کنند ، نسبت به رسیدن به آن وفادار می مانند و به قول هایی که داده اند عمل و بهای سنگین برای رسیدن به هدف خود را هم پرداخت می کنند .

ü    اگر می خواهید جزو آن دسته از رهبرانی باشید که می توانند زندگی دیگران را متحول کنند و تغییر دهند ، به قلب خود نگاه کنید و ببینید که آیا واقعاً توانایی عمل به تعهدات خود را دارید ؟ واقعاً هر بار که قولی می دهید سعی می کنید به آن عمل کنید ؟

ü    زمانی که رهبری یا مدیریت گروه یا شرکتی را بر عهده می گیرید قطعاً با مخالفت ها و کارشکنی های زیادی مواجه خواهید شد ، تنها زمانی که قلباً به رسیدن به هدف خود متعهد باشید ، این محرک ( تعهد ) انگیزه ، شور و اشتیاق شما برای رسیدن به هدف را زنده نگه خواهد داشت .

ü    برای تقویت حس تعهد و وفای به عهد در خود ابتدا میزان آن را در وجود خود بسنجید و بعد تلاش کنید از موضوعات کوچک شروع کرده و کم کم این حس را در خود تقویت کنید . اگر به کسی قول می دهید سر ساعت خاصی نزد او می روید ، هر طور شده خود را به رسیدن به این قرار متعهد کنید ، حتی اگر لازم باشد از خواب یا کار شخصی خود بگذرید ، اما به تعهد خود عمل کنید تا کم کم این صفت در شما رشد کند .

ü    یکی از ورزشکاران مشهور بعد از شنیدن این جمله از مربی خود در اردوی ورزشی در دوران نوجوانی ، زندگی اش متحول شد و پس از آن پله های موفقیت را به سرعت بالا رفت .

ü    (( بدانید اگر هنگام بازی تمام تلاش خود را نکنید و همه ی توان خود را بکار نگیرید ، یک نفر دیگر پیدا خواهد شد که این کار را انجام می دهد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که شما در بازی ، رو در روی هم قرار بگیرید و او از شما خواهد برد . ))  نظر شما چیست ؟

  

بهره مندی از نخبگان در مدیریت کشور

 

در جهان امروزی نیروی انسانی ماهر وخلاق در فرآیند توسعه پایدار نقش اساسی دارد . به طوری که در جوامع صنعتی 64 درصد سرمایه های ملی را نیرویی انسانی کارآفرین تشکیل می دهد و ابزارهای دیگر توسعه نظیر انرژی و سرمایه در اولویتهای بعدی قرار دارند . در این میان نقش نخبگان علمی ، اجرایی و فنی به منزله مغز متفکر و موتور محرکه توسعه مضاعف است زیرا نخبگان دارای برجستگی ها و توانایی های بالقوه می باشند که نگاه موشکافانه به مسائل دارند و می توانند منشأ تحولات بنیادین در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور باشند .

اما نخبگان جامعه در هر شرایطی کار نمی کنند بلکه زمینه اجتماعی و اداری لازم برای به روز خلاقیتها و به کارگیری توان فکری می خواهند که این امر مهم بایستی توسط مدیران عالی کشور مثل سران سه قوه و وزرا ایجاد شود برای اینکه نخبگان به دلیل داشتن مهارت بیشتر و تعهد کاری بالاتر زیر نظر مدیران ناتوان و غیر حرفه یی که قصد استفاده ابزاری از نخبگان را داشته باشند کار نمی کنند در این شرایط است که بحث انفعال نخبگان یا مهاجرت آنان پیش می آید و نخبگان به عنوان سرمایه ای عظیم انسانی به کشورهای دیگر که شرایط لازم را برای جذب و به کارگیری آنان دارند مهاجرت می کنند و کشور را از نیرویهای مولد و مدیر تهی می نمایند که از عوارض آن می توان به رشد فقر و بی کاری اشاره کرد .

برای اینکه که نخبگان بتوانند در کشور فعالیت نمایند و منشأ توسعه فراگیری در کشور شوند پیشنهاد می شود :

1-      اغلب مدیران عالی و اجرایی کشور از نخبگان علمی و اجرایی کشور انتخاب شوند تا بتوانند استعدادهای خود را در محیط کار بروز دهند و از نخبه گرایی حمایت نمایند .

2-      تسهیلات دولتی مثل فرصت مطالعه ، تحقیق و وام بانکی در اختیار آنان قرار گیرد .

3-      انتخاب نخبگان فقط بر اساس شاخص علمی و توانایی اجرایی باشد و از سیاسی کردن آن جداً خودداری شود .

4-      حداقل پست سازمانی نخبگان در دستگاه های دولتی (( مشاور عالی )) با مزایای معادل مدیران آن دستگاه باشد .

5-      مقامات عالیه کشور بر اساس نظرات و پیشنهادات نخبگان تصمیم گیری کنند و روسای سه قوه ناظر بر اجرای صحیح این فرآیند باشند .

6-      بنیاد نخبگان در حوزه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شود و به صورت دولت در سایه عمل و بر عملکرد قوای سه گانه و حاکمیت نظارت داشته باشد .

 

نقش نخبگان در توسعه کشور

 

1-      نخبگان به لحاظ داشتن مهارت و تخصص ویژه بایستی نسبت به مسائل و وقایع کشور حساس باشند و نظرات کارشناسی و تخصصی خود را در اختیار همگان قرار دهند برای نیل به این هدف نخبگان باید با مطبوعات و رسانه ها همکاری نمایند و با مردم ارتباط چهره به چهره برقرار کنند .

2-      نخبگان جامعه از سرمایه های عظیم کشور هستند و بایستی برای حضور آنان در صحنه های سیاسی و اجتماعی زمینه های لازم توسط دستگاه های دولتی بویژه دستگاه قضایی فراهم شود .

3-      نخبگان باید احساس وظیفه کنند و با سفر به نقاط محروم و دور افتاده کشور مثل روستاها با توده های مردم ارتباط برقرار نمایند تا فاصله مردم عادی با نخبگان به حداقل برسد .

4-      نخبگان علمی و اجرایی نباید محافظه کار باشند بلکه در ارایه نظرات کارشناسی واقعیت های علمی را در نظر بگیرند و از استقلال فکری برخوردار گردند .

چالش های پیش روی آموزش و پرورش

 

مدیریت ، شغلی سخت و طاقت فرسا است برای اینکه مدیران بایستی با منابع محدود و امکانات کم به انتظارات مشتریان پاسخ دهند . ماهیت قرن 21 ایجاب می کند که مشتریان انتظارات رو به تزاید داشته باشند چون قرن 21 به قرن انفجار دانش و اطلاعات مشهور است . اطلاعات اینترنت در هر 6 ساعت 2 برابر می شود . بیش از 3 هزار شبکه تلویزیونی ماهواره یی به امر اطلاع رسانی مشغول هستند . دانش اجتماعی و اطلاعات عمومی مردم بسیار بالا است . در این شرایط وظیفه مدیران سنگین و مضاعف است برای اینکه مدیران در این شرایط می بایست با قدرت راهبری و هماهنگی شان برای جلب رضایت مشتریان تلاش نمایند . اگر سیستم مدیریتی کشورمان را با سیستم مدیریتی سایر کشورها مقایسه کنیم ، می بینیم در کشور ما متاسفانه مدیریت آسان ترین شغل است . ( به جز در یک سازمان ) برای اینکه مدیران ما بر خلاف مدیران کشورهای پیشرفته منابع مالی و انسانی خوبی در اختیار دارند و پاسخگو نیز نیستند اصولاً نضام پاسخگویی در دستگاه های اجرایی ایران تعریف نشده است اما در یک سازمان ایران سیستم مدیریتی با بقیه سازمان ها متفاوت است . آن هم سازمان آموزش و پرورش است که مدیران اجرایی آن در مدارس ( مدیران مدارس ) با شرایط ویژه یی مدیریت می کنند . این شرایط عبارت است از کمبود شدید منابع مالی بطوری که سرانه هر دانش آموز در مدارس دولتی بسیار پایین و حتی اسف بار است . سرانه هر دانش آموز در ایران حدود 50 دلار و در کشورهای توسعه یافته حدود 1000 دلار است ، مدیران مدارس بر خلاف سایر مدیران سازمان های همتراز فاقد اتاق های مجلل و منشی های متعدد هستند . در نتیجه دایم در تماس با مراجعین و اولیای دانش آموزان هستند  و باید در مقابل آنان پاسخگو باشند ، مدیران مدارس دولتی ایران از حقوق و حق سرپرستی ناچیزی برخوردارند و برخلاف مدیران همتراز سایر سازمانها از امکانات جانبی مثل اماکن مسکونی ، خودرو و ... برخوردار نیستند و تنها به خاطر عشق و علاقه به مدیریت کار می کنند . مدیران مدارس دولتی ایران باید در مقابل مسوولان مافوق ، اولیای دانش آموزان و نمایندگی محترم مجلس پاسخگو باشند و از طرف دیگر با امکانات ناچیز کیفیت آموزشی را بالا ببرند و درصد قبولی بیشتر داشته باشند وبا دست خالی به فضاهای فیزیکی و اماکن آموزشی نیز برسند . در اینجا می توان گفت با دست خالی کار خارق العاده انجام دهند در حالی که عمده ترین یارانه های دولتی صرف سازمانها و شرکتهای کم اهمیت می شود . اصولاً  نگاه مسوولان ارشد ایران به مقوله آموزش و پرورش غلط است برای اینکه اغلب سیاستمداران ایران آموزش و پرورش را یک سازمان مصرفی می دانند . در حالی که نگاه سیاستمداران کشورهای پیشرفته به آموزش و پرورش مصرفی نیست بلکه سرمایه گذاری است به این دلیل از نظر تخصیص منابع و برنامه های حمایتی در کشور ما آموزش و پرورش در اولویت نیست از میان 131 کشور جهان ایران از نظر بودجه آموزشی در رتبه 61 قرار دارد میزان بی سوادی در ایران 25 درصد است و 13 درصد کودکان واجد شرایط وارد مدارس ابتدایی نمی شوند . در این شرای مجلس محترم و قانونی تصویب می کند مبنی بر اینکه مدیران مدارس حق دریافت کمک هزینه از والدین ندارند و نمایندگان محترم مجلس با آب و تاب اعلام می کنند اگر مدارس از اولیا پول دریافت کنند چنین و چنان می کنیم .  سوال اصلی از نمایندگان محترم این است که چه راهکاری برای اداره مدارس دارید به مدیران مدارس نشان دهید که چگونه می شود با دست خالی یک مدرسه را با کیفیت آموزش و پرورش مطلوب اداره کرد .

متاسفانه مدیران ارشد آموزش و پرورش مثل وزیر و معاونین آموزش و پرورش فاقد جسارت و شجاعت لازم برای دفاع منطقی از مجموعه آموزش و پرورش هستند و در مقابل فشارهای تبلیغاتی و جناحی  نمایندگاه مجلس کوتاه می آیند که باعث انباشته شدن مشکلات و تضعیف نظام آموزش و پرورش می شود .

توسعه کشور بودن توجه به آموزش و پرورش غیر ممکن است لذا شایسته است به جای اینکه بیشترین حقوق به کارکنان وزارت خارجه و وزارت نفت داده شود به معلمان و آموزش و پرورش به عنوان کارخانه تولید انسان منابع مالی بیشتری اختصاص یابد .

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

1.      مدیر موفق جو تمام سازمان را تعیین می کند . روحیه مدیر به تمام افراد سازمان منتقل می شود .

 

2.      رهبران همیشه مبتکر ، کارآفرین و آینده نگر هستند و روی محول کردن کار به دیگران تأکید دارند .

 

3.      مدیران مؤثر تفکر استراتژیک دارند . آنها کل گرا هستند و می توانند همه چیز را از بالا ببینند .

 

4.   مدیران از قبل همه چیز را پیش بینی می کنند و پیش از آنکه تصمیمی را عملی کنند ، تمام پی آمد هایش را در نظر می گیرند .

 

5.      تمام فکر و ذکر یک مدیر موفق ارائه خدمات بیشتر به مشتری است .

 

6.   مدیر موفق هرگز از واژه شکست استفاده نمی کند . شکست ها برای مدیران موفق تجربه های آموزنده اند .

 

7.      شکست موقت در واقع موقعیتی است برای اینکه دوباره هشیارانه تر شروع کنیم .      

هنری فورد 

 

8.      آینده متعلق به رقابت کنندگان است . خوب باشید ، بهتر شوید ، بهترین باشید .

 

9.   تصور کنید اگر سازمان ورشکست می شد و آس و پاس می شدید و می خواستید دوباره از نو شروع کنید ، چه کارهایی را طور دیگری انجام می دادید ؟

 

10. آزادی شما به اندازه تعداد انتخاب ها و نیز راه های مختلفی است که برای انجام هر فعالیتی طرح ریزی کرده اید . علاوه بر روش فعلی تان ، چه انتخاب های دیگری دارید ؟

 

11. در مقابل تغییر شرایط ، فوراً عکس العمل نشان دهید . هر وقت اطلاعات جدید به دست می آورید ، از نو برنامه ریزی کنید .

 

12. قبل از دست زدن به هر عملی ، اول خوب فکر کنید و بعد سریع و قاطعانه عمل کنید .

 

13. (( اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد ، باید آن را انجام داد . حتی اگر بار اول عملکردمان عالی نباشد .  ))           جی . کی . چیسترتون

 

14. هر کاری که ارزش انجام دادن داشته باشد حداقل ارزش این را دارد که ابتدا ضعیف انجام شود . حتی اغلب اوقات ، ارزش این را دارد که چندین بار ضعیف انجام شود تا اینکه بالاخره روی آن تسلط پیدا کنیم .

 

15. وقتی مشغول کاری هستید ، تمام تمرکزتان روی آن کار باشد ! وقت را تلف نکنید و برای دیگران الگو باشید .

 

16. کلید پیروزی بزرگ معمولاً سرعت ، نوآوری و تمرکز است . اینها در تجارب نیز عمل می کنند .

 

17. اگر هم مدیر هستید و هم سرمایه گذار ، باید بتوانید هنگامی که موقعیت خوبی به طور طبیعی پیدا می شود ، فوراً اقدمات لازم را انجام دهید .

 

18. سرعت عمل یکی از مهم ترین ویژگی ها در مدیریت مؤثر است .

 

19. آزادی عمل شما فقط بستگی به تعداد انتخاب هایتان دارد . روش هایتان را مدام توسعه دهید و بهبود بخشید .

 

20. اساس تمام موفقیت های تجاری داشتن امتیاز در رقابت است . شما در رقابت با رقیب هایتان چه امتیازی دارید ؟ چه امتیازی باید داشته باشید ؟ آیا می توانید آن را به دست آورید ؟

 

21. برای ایجاد بیشترین انگیزه در کارکنان ، در جمع از نقاط قوتشان بگویید و در خلوت از نقاط ضعفشان .

 

22. زندگی استمرار مدام مسائل و مشکلات است . حل کردن مشکلات ساده به شما این توانایی را می دهد که مشکلات سخت و پیچیده را هم حل کنید .

 

23. اگر انسان از آینده هیچ تصویری نداشته باشد ، حتماً شکست می خورد . تصویر شما از آینده خودتان و سازمانتان چیست ؟

 

24. هر چیزی را که ذهن بتواند بفهمد و باور کند ، دست یافتنی است . 

ناپلئون هیل ، متخصص و نویسنده در زمینه موفقیت

 

25. محدودیت هایی که شما برای رسیدن به هدف هایتان دارید فقط و فقط همان هایی است که خودتان در ذهن و قوه تخیلتان ایجاد کرده اید .

 

26. زندگی شما وقتی بهتر می شود که شما بهتر بشوید . کارکنان شما وقتی بهتر می شوند که شما مدیر بهتری بشوید . روی خودتان کار کنید .

.

ادامه رموز مدیریت موفق

 

1.   برای تجزیه و تحلیل شرایط ، مدام از خودتان بپرسید : (( بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست ؟ )) سپس هر کاری لازم است بکنید تا مطمئن شوید این اتفاق نخواهد افتد .

 

2.   هر چیزی به حساب می آید ! هر چیزی یا مفید است ، یا مضر ، یا سودآور است یا هزینه بر . هیچ چیز خنثی نیست .

 

3.   اولین ویژگی شهامت ، داشتن نیروی اراده برای شروع کار است بدون اینکه هیچ ضمانتی برای موفقیت وجود داشته باشد . دومین ویژگی شهامت ، توانایی ادامه کار است بدون اینکه امیدی به موفقیت باشد .

 

4.      آینده متعلق به کسانی است که ریسک می کنند ، نه افراد راحت طلب .

 

5.   به جای اینکه هشتاد درصد از وقت تان را صرف تمرکز کردن روی مشکلات گذشته کنید ، صرف ایجاد موقعیت هایی برای آینده کنید .

 

6.      برای نزدیک شدن به هدف های اصلی تان هر روز قدمی بردارید .

 

7.      (( کاری را بکنید که از انجامش می ترسید . خواهید دید که مرگ ترس حتمی است . ))

رالف والدو امرسون

 

8.       همه می ترسند . رهبر کسی است که بر ترسش غلبه می کند و کاری را که لازم است انجام می دهد .

 

9.   برای اینکه بتوانید در دیگران انگیزه ایجاد کنید تا عملکردشان عالی شود . مدام کاری کنید که احساس کنند مهم و ارزشمند هستند .

 

10. مدیر موفق کسی است که فضایی ایجاد کند که در آن همه کارکنان نسبت به خودشان احساس خیلی خوبی داشته باشند .

 

11. مرتباً با کارکنان تمرین اندیشه گشایی کنید . یعنی بگذارید هر کس هر ایده ای به ذهنش می رسد آزادانه بیان کند . با این کار آنها را تشویق می کنید تا مدام در مورد کارشان تفکر خلاق داشته باشند .

 

12. داشتن قدرت و نفوذ از توانایی کمک کردن یا آسیب رساندن به دیگران ناشی می شود .

 

13. هر چه بیشتر بتوانید به دیگران کمک کنید بدون آنکه انتظار پاداش داشته باشید ، پاداش بیشتری ، حتی از جاهایی که انتظارش را ندارید ، به دست می آورید .

 

14. آرامش ذهن را بالاترین هدف خود قرار دهید و بر اساس آن برای زندگی تان برنامه ریزی کنید .

 

15. اوقات معینی را به مهم ترین افراد زندگی خود اختصاص دهید و اجازه ندهید کسی یا چیزی مزاحم این اوقات شود .

 

16. همیشه به یاد داشته باشید که در خانه کمیت وقت و در محیط کار کیفیت وقت اهمیت دارد .

 

17. در مواردی که نیازی به تصمیم گیری نیست ، تصمیم گیری نکنید . اگر ضروری نیست که در موردی تصمیم بگیرید ، ضروری است که تصمیم نگیرید .

 

18. برای تقویت قوه درک و اعتماد به نفس دیگران ، آنها را وادار کنید که خودشان به فکر خودشان باشند و خودشان تصیم بگیرید .

 

19. (( سرنوشت تان را به دست بگیرید ، و گرنه دیگران این کار را خواهند کرد . ))

جک ولس ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

 

20. هر چند وقت یک بار اندیشه گشایی کنید : روی کاغذ بنویسید (( هدف های من چیست ؟ )) وبیست پاسخ مقابل آن بنویسید .

 

21. تمام برنامه ریزی های استراتژیک در نهایت ، برنامه ریزی برای جلب مشتری هستند .

 

22. از نشانه های یک مدیر برتر نتیجه گیری شدید اوست .

 

23. با پرسیدن این دو سؤال از خودتان گذشته را مرور کنید : (( چه کاری را درست انجام دادم ؟ )) و (( چه کاری را باید طور دیگری انجام می دادم ؟ ))

 

24. اصل ( حد توانایی ) می گوید : (( هیچوقت برای انجام همه کارها وقت کافی وجود ندارد ، اما همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست . ))

 

25. هر کاری که انجام می دهید در واقع انتخابی است بین کار مهم تر و کارهایی که اهمیت کمتری دارند . درست انتخاب کنید .

 

26. کارکنان بی کفایت اعتبارتان را تضعیف و آینده تان را تباه می کنند .

 

27. اخراج کردن از نقش های کلیدی یک مدیر است . مدیری که فرد بی لیاقتی را نگه می دارد و اجازه می دهد به کارش ادامه دهد در واقع خودش بی لیاقت است .

 

28. (( اگر نسبت به کارتان شور شوق نداشته باشید ، با شور و شوق شما را اخراج خواهند کرد . ))            وینس لمباردی ، مربی فوتبال

 

29. همیشه آمادگی این را داشته باشید که قبول کنید فرد لایقی را استخدام نکرده اید : 33 درصد از کارکنان در ساعت های اضافه کاری کار مفید انجام نمی دهند .

 

30. مدیر موفق محکم و باثبات است و در عین حال وقتی یکی از کارکنان صلاحیت لازم را ندارد ، عادلانه و قاطعانه تصمیم می گیرید .

 

31. تا این لحظه از زندگی کدام ویژگی شما بیشترین موفقیت را نصیبتان کرده است ؟ این خصوصیت را بشناسید  واز آن بیشتر استفاده کنید .

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

1.      اولویت بندی کارهای مهم به مشخص کردن کارهای غیر ضروری هم هست . چه کارهایی کمتر مهم هستند ؟

 

2.      معیار اصلی برای اولویت بندی کارها این است که ببینید هر کاری در درازمدت چه نتایج بالقوه ای به همراه دارد ؟

 

3.      برای هر حوزه از زندگی تان هدف های مشخص و روشنی تعریف کنید و آنها را بنویسید .

 

4.      اگر ندانید که دارید به کجا می روید ، هر راهی شما را با خود خواهید برد .

توماس کارالایل ، فیلسوف انگلیسی

 

5.      عوامل مهم موفقیت تان را مشخص کنید ، همان کارهایی که مجبورید حتماً آنها را انجام بدهید تا موفق شوید .

 

6.      کاری را که دوست دارید انجام بدهید و خودتان را متعهد کنید آن را عالی انجام بدهید .

 

7.      با ارزش ترین سرمایه یک سازمان این است که بین مشتری هایش به چه ویژگی مشهور است .

 

8.      وقتی حضور ندارید مشتری ها راجع به شما چطور فکر و صحبت می کنند ؟

 

9.   برداشت و استنباط مردم یک واقعیت است . هر کاری که میکنید به نحوی برداشت و ادراک دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد .

 

10.  فقط مسئولیت انجام کارهایی را قبول کنید که می توانید آنها را عالی انجام بدهید . عملکرد متوسط پاداش ندارد .

 

11.  مدیران ممکن است همیشه تصمیم هایشان صحیح نباشد اما همیشه تصمیم هایشان را تصحیح می کنند .

 

12.  در مورد هدف هایتان قاطع باشید اما در مورد راه های رسیدن به آنها انعطاف پذیر باشید .

 

13.  استعدادها و خلاقیت های ذاتی تان را شکوفا کنید . برای انجام کارها همیشه به دنبال راه های بهتر و سریع تر باشید .

 

14.  مدام در پی نوآوری باشید چون به محض اینکه ایده ای را به کار بگیرید ، دیگر کهنه شده است .

 

15. استعدادها و توانایی های منحصر به فردتان را مشخص کنید . تا امروز کدامیک از توانایی هایتان بیشترین تأثیر را در موفقیت تان داشته است ؟

 

16.  همیشه فکر کنید برای خودتان کار می کنید . رویکردتان نسبت به سازمان طوری باشد که گویی صاحب آن هستید .

 

17. مدیران موفق ابتدا به ضروریات شخصی خودشان نمی پردازند ، چون به ضروریات شرایطی که در آن هستند توجه دارند . این ضروریات کدامند ؟

 

18.  با شهامت عمل کنید . خواهید دید کمک هایی دریافت می کنید که انتظارش را ندارید .

 

19.  برای غلبه بر ترس ، همیشه طوری عمل کنید که گویی شکست برایتان غیر ممکن است و همین طور هم خواهد شد .

 

20.  مدیران موفق برای اینکه به کارکنان تازه کار یاد بدهند که چطور کارشان را خوب انجام بدهند وقت صرف می کنند .

 

21.  مدیریت به شما این توانایی را می دهد که از انجام دادن کارها به کنترل کردن کارها برسید .

 

22.  مدیران کارآمد از نظرات دیگران استقبال می کنند و خودشان را تصحیح می کنند .

 

23. ابتدا تجسم کنید که برای انجام هیچ کاری محدودیت ندارید . حالا تفکر (( برگشت از آینده )) را تمرین کنید : فرض کنید حالا پنج سال بعد است و از آنجا به گذشته نگاه کنید .

 

24.  اگر می دانستید که هیچ شکستی در کار نیست ، چه رؤیایی در سر می پروراندید ؟

 

25. روی کاغذ فکر کنید . هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی کنید ، موجب می شود که موقع انجام کار ، ده دقیقه صرفه جویی کنید .

 

26.  عادت کنید با تمام نیرو کار کنید . مدام به خودتان بگویید . (( برگردیم سر کار . ))

 

27.  همیشه این آمادگی را داشته باشید که بپذیرید ممکن است اشتباه کرده باشید .

 

28.  (( شجاعت واقعاً اساسی ترین فضیلت است . چرا که سایر فضیلت ها به آن وابسته اند . ))

وینستون چرچیل

 

29.  برای کشف سرزمین های جدید باید اراده کنید که از ساحل دور شوید .

 

30.  محک واقعی برای رهبری خوب ، کیفیت عملکرد شما در زمان بحران است .

 

31.  میزان توانایی شما برای حل مشکلات و تصمیم گیری درست معیار واقعی سنجش میزان مهارت تان به عنوان یک مدیر است .

 

32.  مدیران در روبرو شدن با خطرها و مشکلات ، همیشه آرام و خونسرد هستند و خویشتن داری را از دست نمی دهند .

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

 

1.      اگر میزان تحولات  خارج از سازمان شما بیش از میزان رشد داخل سازمان باشد در این صورت سقوط سازمان حتمی است .            جک ئلس ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

 

2.      برای اینکه سرعت فرایند تحویل محصولات و خدمات تان را به مشتری افزایش دهید چه کار می توانید بکنید ؟

 

3.      آن قسمت از کارها یا فعالیت های سازمان را که شرکت ها یا سازمان های دیگر می توانند یهتر از شما انجام دهند به آنها واگذار کنید .

 

4.      برای مدیریت کارکنان مختلف و موقعیت های گوناگون نیاز به استفاده از سبک های متفاوت مدیریت داریم .

 

5.      به کارکنان بی تجریه دستورات روشن و قاطع بدهید و راهنمایی های واضح و صریح بکنید .

 

6.      برای اینکه کارکنان و مجریان عالی داشته باشید ، مدام به آنها آموزش بدهید و آنها را راهنمایی کنید .

 

7.      برای انجام کارهای پیچیده ، دیگران را تشویق کنید تا با راهنمایی ها و مشارکت خودشان به شما کمک کنند .

 

8.      مسئولیت هر کاری را فقط به دست کسی بسپارید که ثابت کرده است از عهده آن کار بر می آید .

 

9.      برای فکر کردن و بررسی کارها وقت بگذارید . تفکر عمیق مشخصه بارز مدیران موفق است .

 

10. از جلو رفتن و پیشرفت نترسید . طناب را باید بکشید . نمی توانید آن را هل بدهید .

 

11. هرجایی که اکنون هستید و هر شغلی که دارید ، خودتان مسئول آن هستید و دلیلش انتخاب ها و تصمیم گیری های خودتان است .

 

12. عملکرد بهترین رقیب هایتان را معیار عملکرد خودتان قرار دهید . به این فکر کنید که دفعه بعد چگونه می توانید از آنها ببرید .

 

13. مدیران هرگز از وضعیت فعلی شان راضی نیستند و مدام سعی می کنند بهتر بشوند .

 

14. موفقیت ممکن است منجر به رضایت از خود بشود و این بزرگ ترین دشمن موفقیت است .

 

15. در دوره تحولات سریع ، سکون خطرناک ترین چیز است .

 

16. دنیای بیرون شما انعکاس دنیای درونتان است . اگر طرز تفکرتان را عوض کنید ، زندگی تان عوض می شود .

 

17. هر چیزی که به حقیقت اضافه شود از آن حکم می کند .     

                                                  الکساندر سولژنیتسین ، نویسند روسی و برنده جایزه نوبل 

 

18. در اغلب اوقات هر نقطه ضعفی در واقع نقطه قوتی است که از آن استفاده نادرست شده است . اگر فردی کارایی لازم را ندارد شاید نشان دهنده این است که باید کار دیگری به او واگذار کرد .

 

19. اگر در سازمانتان فرد باهوشی دارید که تخص ویژه ای دارد برایش یک پست جدید ایجاد کنید .

 

20. از راحت طلبی که باعث مدیریت ضعیف می شود دوری کنید . استانداردهای خودتان را مدام بالاتر و بالاتر ببرید .

 

21. برای به دست آوردن اطلاعات به روز و با خبر شدن از اظهار نظرهای کارکنان ، در سازمان گشتی بزنید .

 

22. همیشه آماده باشید تا در صورت لزوم شرح وظایف کارکنان را تغییر بدهید و یا حتی اگر لازم است افراد را عوض کنید .

 

23. موفقیت شما در گرو این است که تمام کارکنان شما با تمام وجود تلاش کنند تا عملکرد عالی داشته باشند .

 

24. فقط وجود یک کارمند مسئولیت ناپذیر کافی است که منبع اصلی مشکلات در سازمان بشود .

 

25. تفکر (( آسمان بی ابر )) را تمرین کیند . تجسم کنید که هیچ کاری برایتان غیر ممکن نیست . در این صورت چه کاری را مایلید به نحو دیگری انجام بدهید ؟

 

26. در مقابل برگرداندن و واگذاری کار به صورت معکوس یا از پایین به بالا مقاوت کنید . اجازه ندید انجام کاری را که به دیگران واگذار کرده اید دوباره به خودتان محول کنند .

 

27. مدیران واگذار کنندگان پرتوقعی هستند . آنها شدیداً روی این نکته تأکید می کنند که کار باید درست انجام شود .

 

28. هدف اصلی و قطعی خودتان را در زندگی مشخص کنید و سپس تمام فعالیت هایتان را بر اساس همان هدف سازماندهی کنید .

 

29. مدیران در هر برهه از زندگی مسئولیت کامل تمام اعمالشان را به عهده می گیرند .

 

30. هرگز گله و شکایت نکنید . هرگز سعی نکنید کارهایتان را توجیه کنید .   

                                                                         بنجامین دیزرائیلی

 

31.   تمرین کنید که همیشه راهنما و مشاور کارکنان باشید . برای پیشرفت در کارشان مدام آنها را راهنمایی کنید .

 

32. در هر کاری که می کنید طوری عمل کنید که الگوی دیگران شوید . همیشه فکر کنید که دیگران شاهد کارهای شما هستند .

 

33. برای دادن آموزش های جدید به کارکنان هزینه کنید تا پیشرفت کنند و عملکردشان بهتر شود .

 

34. وفادارای به سازمان ، رئیس و کارکنان از با ارزش ترین ویژگی های یک مدیر موفق است .

 

35. افرادی که عملکرد بالا دارند  به داشتن ارتباط عالی با رئیس شان بسیار اهمیت می دهند .

 

36. قبل از اینکه کاری را شروع کنید اول از همه تمام فعالیتهای مربوط به آن کار را اولویت بندی کنید .

 

37. در محیط کار جوی ایجاد کنید که همه با صداقت و شرافت عمل کنند و بتوانند به راحتی حرفشان را بزنند .

 

38. راستگویی نشانه واقعی شرافت است .

 

39. برای هر حوزه کلیدی و مهم یک نفر مسئول کنید .

 

40. طرز لباس پوشیدن شما باید به کسب موفقیت تان کمک کند . ظاهر شما بسیار مهم است . مردم بر اساس ظاهرتان روی شما قضاوت می کنند .

 

41. اصل ( حذف انتخاب دیگر ) را همیشه به یاد داشته باشید : (( انجام یک کار یعنی انجام ندادن یک کار دیگر ))

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

1.      اصل ‌( سه م ) در مدیریت این است : ( محبت ) ، ( ملاحظه ) و ( متانت ) . با همه مؤدب باشید .

 

2.      احترام نشانه اصلی یک مدیر قابل است . میزان احترامی که کارکنان به مدیرشان می گذارند نشانه میزان قابلیت اوست .

 

3.      ارزش قول هر کسی بستگی به میزان ارزشی دارد که خودش برای حرفش قائل است .

 

4.      مدیران برتر در فکر کردن و حرف زدن معیارهای بالاتری دارند . باید بهترین باشید .

 

5.      مدام میزان توقعتان را از خودتان افزایش دهید . امروز چطور می توانید بهتر و بیشتر به مشتری هایتان خدمت کنید ؟

 

6.      در بین مهارت های ضروری ، مهارتی که در آن از بقیه ضعیف تر هستید تعیین کننده میزان توانایی شما در انجام کار است .

 

7.      چه عاملی سرعت شما را در راه رسیدن به هدف هایتان کند کرده است ؟ چطور می توانید این محدودیت را از بین ببرید یا تأثیرش را کمتر کنید ؟

 

8.      کار بعدی شما چیست ؟ برای اینکه در این کار عملکرد عالی داشته باشید به چه دانش و مهارت هایی نیاز دارید ؟

 

9.      کار کردن با کامپیوتر را یاد بگیرید . برای بالا بردن مهارت هایتان از تکنولوژی استفاده کنید .

 

10.  (( بهترین راه برای پیش بینی آینده این است که خودمان آن را بسازیم . ))  مایکل کامی ، متخصص برنامه ریزی استراتژیک

 

11.  کسانی که به آینده فکر نمی کنند نمی توانند آینده ای داشته باشند .

 

12.  آنچه شما را به موقعیت کنونی رسانده برای حفظ آن کافی نیست .

 

13.  برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشید باید بیشتر یاد بگیرید .

 

14.  شما می توانید برای رسیدن به هر هدفی که مشخص می کنید هر چیزی را که لازم است یاد بگیرید .

 

15.  در عمل هیچ هدفی وجود ندارد که رسیدن به آن غیر ممکن باشد به شرط اینکه با تمام وجود خواستار رسیدن به آن باشید ، به اندازه کافی برای آن وقت بگذارید و برای رسیدن به آن به اندازه کافی تلاش کنید .

 

16.  (( انضباط فردی توانایی وادار کردن خودتان به انجام کاری که باید در زمان معینی انجام بدهید ، چه مایل به انجام آن کار باشید و چه نباشید . )) البرت هوبارد ، نویسنده و سخنران

 

17.  مدیران واقعی تمام تمرکز و توجه خودشان را  روی یک چیز معطوف می کنند : مهمترین کار . و تا آن تمام نشود ، سراغ کار دیگری نمی روند .

 

18.  کارها را ساده کنید ، با هم ادغام کنید و آنهایی را که لازم نیست حذف کنید . مدام در حال سازمان دهی مجدد کارها باشید .

 

19.  مدیران با تهییج خود از احساسات کارکنان استفاده می کنند .

 

20.  مدیریت ، بیشتر یعنی که هستید تا اینکه چه می کنید .

 

21.  (( اگر با خویشتن خویش صادق باشی ، آنگاه همان گونه که روز لاجرم از پی شب فرا می رسد ، با دیگران نیز صادق خواهی بود . ))    شکسپیر

 

22.  صداقت با ارزش ترین و محترم ترین ویژگی یک مدیر است . همیشه به حرف هایتان عمل کنید .

 

23.  نشانه شخصیت قوی ادامه حرکت به سوی هدف با اراده استوار است پس از فرو نشستن احساسات پرشور اولیه .

 

24.  مدام از خودتان بپرسید : (( اگر همه در سازمان مثل من کار کنند عاقبت سازمان چه می شود ؟ ))

 

25.  عمل گرایی نشانه یک مدیر برجسته است .

 

26.  تحت فرماندهی یک ژنرال خوب ، هیچ سرباز بدی وجود نخواهد داشت .

 

27.  مدیر کسی است که می تواند نتایج مطلوب را به دست آورد و رهبر کسی است که توانایی پیش بینی آینده را دارد .

 

28.  وظیفه یک رهبر تضمین عملکرد عالی در کار مورد نظر است .

 

29.  وظیفه شما به عنوان یک مدیر این است که آفریننده شرایط و موقعیت ها باشید نه آفریده آنها .

 

30.  اراده کنید که همیشه به وجود آورنده تحولات باشید نه قربانی تغییرات .

 

مدیران و حل مساله

مدیرانی که مشق می نویسند و مساله حل می کنند .

 

شما هم حتماً این جمله مشهور را که به ضرب المثلی تبدیل شده است ، شنیده اید (( مشق ننوشته غلط ندارند )) .

متاسفانه صدها مدیر در طول سالیان خدمت خود  ، به استناد همین جمله مشهور ، به ظاهر غلطی ندارند ، زیرا مشقی ننوشته اند که غلطی داشته باشند وسال هاست که آسوده خوابیده اند وکوچک ترین خدمتی به خدا و خلق خدا نکرده اند . مدیرانی که از ترس غلط نوشتن و احیاناً نمره کم گرفتن ، مسوولیت ریسک جسارتی را به عهده نمی گیرند و آرام می آیند و آرام می روند که گربه شاخشان نزند ، حالا بماند که آیا اصلاً گربه شاخی دارد یا ندارد !

این مشق های ننوشته مدیران محافظه کار ، برای ملتی که یک انقلاب بزرگ را با امید به آینده یی بهتر آغاز کرد و 8 سال دفاع مقدس و محاصره اقتصادی را به جان خرید ، نه تنها امتیازی محسوب نمی شود ، بلکه ننگی است که او را از هر حرکت تازه و پیشرفت و توسعه باز داشته است . متاسفانه این مشق های ننوشته را جمله شعاری دیگر تکمیل کرده است . ((وقتی حل کردن مساله را بلد نیستید ، صورت مساله را پاک کنید ))‌ بدین ترتیب ، توسط مدیران سنتی ، ترسو و محافظه کار ، چه فرصت های گرانقیمتی که هدر نشده است و چه مساله هایی که به جای حل شدن ، به صورت کامل و در ظاهر پاک شده اند . به واژه ظاهر تاکید می کنم ، زیرا یادمان نرود که هرگز (( مساله )) یی را نمی توان به صورت ظاهری پاک کرد . وقتی (( مساله )) در جامعه یی به وجود آمد ، برای همیشه باقی می ماند .‌ راه حل (( مساله )) حل کردن مساله است و گرنه مساله تا ابد در آن جامعه باقی می ماند ، ریشه می دواند ، چرکین می شود و بالاخره روزی ، در زمانی دیگر و این بار عمیق تر سر می زند ، می ترکد و عواقب وخیمی را به همراه می آورد . در جهان امروز و در دنیای ارتباطات اینترنتی ، پاک کردن صورت مساله و یا مشق ننوشتن از ترس خطا کردن ، راه حل های مناسبی نیست . جهان امروز ، جهان درک واقعیت ها ، استفاده بهینه از امکانات ، گفت و گو ، صحبت ، تساهل و تسامح است . دنیای دانش و استفاده از معلم است . معلمین در حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، علمی ، فنی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دینی ، هنری ، ورزشی ،‌ادبی و. حضوری گسترده دارند . مشق های ننوشته شده را در لحظه تصحیح می کنند . تکنولوژی در جهان امروز ، امکان بازگشت به عقب ، انتخاب راهی تازه ، حرکت به سوی آینده یی بهتر را برای همه ، فراهم کرده است . در دهکده کوچک جهان امروز ، آشنا نبودن به زبان یکدیگر هم ، مانع و سدی برای کمک کردن به همدیگر نیست . در دنیای علم ، حل کردن مساله به صورت دسته جمعی و با مشاورت و یاری خواستن از دیگران امکان پذیر شده است تا از  حرف های همدیگر در کوتاه ترین زمان آگاه شوند . از این فرصت تاریخی هر ملتی که داناتر و هوشیارتر باشد ، بهره بیشتری خواهد گرفت . باید مدیران جامعه را به ریسک پذیری و جسارت بیشتری دعوت کرد . از حرکت های جدید در  جهت رشد و توسعه جامعه حمایت کنیم . امکان تصحیح مشقی را که می نویسیم برای نخبگان جامعه فراهم کنیم ، از اینکه دیگری غلط ما را بگیرد ، دل آزرده نشویم . دست مهربانی همه کارکنان ، همه مدیران میانی را با صمیمیت بفشاریم . ایران آینده متعلق به همه ما است ،‌ رسیدن به قله های افتخار را با حرکت پرشتاب اما به دور از هیجان و با امکان ریسک و جسارت در عرصه هایی که نیاموخته ایم ، تجربه کنیم . استفاده از نیروهای جوان ، تحصیلکرده ، متخصص ، عاشق را با تجربه مدیران پرسابقه در هم آمیزیم و از این بیعت ، فرصت گرانقیمتی برای ملتی فراهم کنیم که همه ویژگی های رسیدن به اوج افتخار را در درون خود دارد . مردم ایران سزاوار زندگی بهتر هستند . منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس ، توسط مدیرانی شکل گرفته است که از نوشتن مشق نهراسیدند و صورت مساله را بخاطر مشکلاتی که در پی داشت پاک نکردند . دانش مدیران با تجربه و جسارت جوانان عاشق در هم پیچید و امروز شعله های آتش آن ، خلیج فارس را روشن کرده است و نوید از آینده یی بهتر می دهد .

 

با هم تکرار کنیم / نهراسیم / مشق بنویسیم

صورت مساله را پاک نکنیم / مساله ها را حل کنیم              

ادامه رموز مدیریت موفق

 

 

1.         پیش از مصاحبه با داوطلبان یک شغل ، توصیفی روشن و دقیق از فرد ایده آل خود بنویسید .

 

2.         شخصیت و نحوه برخورد کارکنان نیز به اندازه مهارت و توانایی آنها اهمیت دارد . هوشیارانه انتخاب کنید .

 

3.         تنها شاخص عملکرد آینده افراد ، عملکرد گذشته آنهاست . معرفی نامه ها را با دقت بررسی کنید .

 

4.         تشویق ، ابزاری توانمند برای ساختن و پرورش افراد است . کارکنانتان را وقتی دارند کاری را درست انجام می دهند غافلگیر کنید .

 

5.          تأثیر بازخورد یا نتیجه کار مثل تأثیر صبحانه برای ورزشکاران است .      کن بلانچارد ، نویسنده در زمینه مدیریت

 

6.         برای اینکه کارکنان بدانند عملکردشان چطور است و در مسیر درست باقی بمانند نیاز دارند که به طور مرتب بازخورد کارشان را ببینند .

 

7.         در دنیای کار ، دشمن شماره یک انگیزه این است که فرد نداند چه انتظاری از او دارند .

 

8.         برای هر یک از کارکنان هدف ها و استاندارهای روشنی وضع کنید . تنها کارهایی به انجام می رسند که اندازه گیری شوند .

 

9.         برای انجام کاری که به دیگران واگذار می کنید و هر یک از مراحل آن مهلت تعیین کنید .

 

10.       واگذاری به معنی کناره گیری نیست . وقتی کاری را واگذاری می کنید ، دقیقاً بررسی کنید تا مطمئن شوید آیا طبق خواست شما پیش می رود یا نه .

 

11.       یک مدیر کارآمد به این نکته توجه دارد که بیش از آنکه کارکنان به او وابسته باشند ، او به آنها وابسته است . تندروی نکنید !

 

12.       اگر می خواهید کاری تکرار شود ، آن را تقویت کنید . کاری که مورد تشویق قرار گیرد باز هم انجام می شود .

 

13.       کارکنان جدید باید با قدرت کارشان را شروع کنند . از همان روز اول به آنها مسئولیت بدهید .

 

14.       همه کارکنان باید در کار مشارکت داشته و درگیر باشند . به طور منظم جلساتی برگزار کنید و در مورد کار با آنها مشورت کنید .

 

15.       اگر برای رقابت با دیگران امتیازی ندارید . از رقابت صرف  نظر کنید .     جک ولش ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

 

16.       رهبری یعنی توانایی به دست آوردن پیرو . آیا کارکنان با میل و رغبت از شما پیروی می کنند ؟

 

17.       قانون طلایی را در تمام زمینه های مدیریت به کار بگیرید . دوست دارید رئیستان چه طور آدمی باشد ؟ درست همانطور مدیریت کنید .

 

18.       کارکنان می توانند عملکرد عالی داشته باشند به شرط اینکه مدیر خوبی داشته باشند و انگیزه هایشان به خوبی تقویت شود .

 

19.       تا پایان عمرتان یک دانشجو باقی بمانید . هر روز مطلب جدیدی یاد بگیرید .

 

20.       کاملاً مراقب سلامت جسمی خود باشید . سرزنده بودن و انرژی داشتن برای موفقیت یک مدیر ضروری است .

 

21.       اولین ساعت روز پایه و اساس روز است .         هنری وارد بیچر

 

22.       در دنیای امروز ، وقت و دانش دو منبع اساسی ارزشمند هستند . هر روز برای استفاده بهتر از آنها راه های تازه پیدا کنید .

 

23.       مسئولیت کلیدی مدیر تفکر درباره آینده است . هیچکس دیگری نمی تواند این کار را به جای شما انجام دهد .

 

24.       خردمندی ارزشمندترین عامل خلاقیت و نوآوری است .

 

25.       حداقل شرط  لازم برای موفقیت این است که درباره حوزه کاری تان مدام مطالب جدیدی یاد بگیرید .

 

26.       هر روز حداقل یک ساعت از وقت تان را به مطالعه در مورد زمینه کاری تان اختصاص دهید . این کار موجب برتری شما در بین رقیب هایتان می شود .

 

27.       بحران اجتناب ناپذیر است . مهم این است که برخورد شما با آن چگونه باشد .

 

28.       شرایط انسان را نمی سازد بلکه فقط شخصیت واقعی اش را به او می شناساند .    اپیکتتوس ، فیلسوف رمی

 

29.       پیش بینی بحران را مدام تمرین کنید . همیشه فکر کنید که چه اشتباهی ممکن است رخ بدهد و سپس خود را برای روبرو شدن با آن آماده کنید .

 

30.       فکر کنید ! هیچ مشکلی نیست که نشود آن را با نیروی تفکر حل کرد .

 

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

·         وظایف اصلی یک مدیر نوآوری و بازاریابی است . چقدر وقت صرف هر کدام از اینها می کنید ؟‌

 

·         همیشه نیروهایتان را روی یکی دو موردی متمرکز کنید که بازده درست و حسابی دارند .

 

·         اطلاعات را در اختیار افراد بگذارید . همه می خواهند بدانند اوضاع واقعاً چطور پیش می رود .

 

·         (( من شش خدمتگذار صدیق دارم که هر چه می دانم از آنها یاد گرفته ام . نامشان چه چیزی ، چه زمانی ، چه جایی ، چه کسی ، چرا و چطور است . ))      رودیارد کیپلینگ

 

·         یک مدیر طوری رفتار می کند که انگار همه دارند او را تماشا می کنند ، حتی وقتی هیچکس به او توجه ندارد یا تنهاست .

 

·         یک مدیر شخصاً بیشترین مسئولیت را در مورد عملکرد سازمان و نتایج آن قبول می کند .

 

·         مدیران به راه حل ها فکر می کنند و درباره آنها حرف می زنند اما دیگران به مشکلات فکر می کنند و درباره آنها حرف می زنند .

 

·         همیشه آینده را به گذشته ترجیح بدهید . در حال حاضر داریم چه می کنیم ؟

 

·         روی کاغذ فکر کنید . تمام مدیران کارآمد قلم به دست فکر می کنند .

 

·         موانع وقتی خودنمایی می کنند که چشم از هدف برداریم .

 

·         به محض اینکه هدفتان برایتان روشن شد فقط به این فکر کنید که می توانید به آن برسید .

 

·         برای انتخاب افراد یک تیم بهترین اصل این است : (( موقع استخدام با صبر و حوصله عمل کنید و موقع اخراج سریع . ))

 

·         تصمیم گیری سریع در انتخاب کارکنان معمولاً بدون استثنا تصمیم گیری نادرستی است . عجله نکنید .

 

·         برای انتخاب افراد خواست خودشان بهترین معیار است . فقط کسانی را استخدام کنید که واقعاً خواهان شغل مورد نظر هستند .

  • در انتخاب کارکنان کاملاً خودخواه باشید . فقط کسانی را انتخاب کنید که از آنها خوشتان می آید ، از کار کردن با آنها لذت می برید و دوست دارید در کنارتان باشند .

 

ادامه رموز مدیریت موفق

 

 

·         کیفیت ایده های شما نسبت مستقیم دارد با کمیت ایده هایی که می سازید .

 

·         شکست در برنامه ریزی یعنی برنامه ریزی برای شکست . هدف های شما کدامند ؟

 

·         بهترین مدیران کسانی هستند که به همه جزئیات کار توجه دارند . هیچ چیز را به دست شانس نسپارید .

 

·         مدیران برتر همیشه آماده پذیرفتن اشتباهات خود و متوقف کردن خسارت هستند . آماده باشید اعتراف کنید که نظرتان را عوض کرده اید . وقتی می فهمید تصمیم گیری اولیه ضعیف بوده است دیگر روی آن پافشاری نکنید .

 

·         کار مناسب را در زمان مناسب به فرد مناسب بسپارید و همیشه آماده باشید تا هر کدام را که لازم شد عوض کنید .

 

·         مدام از خودتان بپرسید : (( اگر کارم را امروز و با اطلاعاتی که اکنون دارم شروع می کردم آیا هیچ قسمتی از کارم بود که ترجیح می دادم آن را انجام ندهم ؟ ))

 

·         طوری برنامه ریزی کنید که بیشترین بازده را از نیرویی که مصرف می کنید به دست آورید . روی نقاط قوت تان متمرکز شوید .

 

·         کارکنان با دقت انتخاب کنید . 95 درصد از موفقیت یک مدیر بستگی به انتخاب درست او دارد .

 

·         مناسب ترین زمان برای اخراج یک فرد معمولاً همان اولین باری است که به آن فکر می کنید .

 

·         (( شما نمی توانید یک مشکل را با همان روش تفکری حل کنید که آن مشکل را به وجود آورده است . ))                    آلبرت اینشتین

 

·         مدیریت یک بازی فکری است . هر چه بهتر فکر کنید نتایجی که به دست می آورید بهتر خواهد بود .

 

·         مدام از خودتان بپرسید : (( بهترین استفاده ای که الان می توانم از وقتم بکنم چیست ؟ ))

 

·         مدیران برجسته احساس می کنند رسالتی دارند و به خودشان و کاری که می کنند ایمان دارند .

 

·         با یادآوری مدام این نکته به دیگران که چقدر خوب کار می کنند و چقدر قبولشان دارید به آنها قدرت عمل بدهید .

 

·         روی دستاوردها متمرکز شوید ، نه فعالیت ها .

 

·         چرا به شما پول می دهند یا برای انجام چه کاری استخدامتان کرده اند ؟

 

·         چه مهارتی است که اگر آن را در سطح بالایی در خود پرورش دهید بیشترین تأثیر را روی کارتان می گذارد ؟

 

 

رموز مدیریت موفق

·         واقعیت ها را در نظر بگیرید ! نه تنها واقعیت های آشکار را بلکه واقعیت های مفروض یا آنچه وقوعش را دارید . اما مواظب باشید که واقعاً واقعیت داشته باشند .

·         پیش فرض های نادرست زیربنای همه شکست ها هستند . پیش فرض های شما کدامند ؟ اگر درست نباشند چه ؟

·         به حس برتر اعتماد کنید و به ندای درونتان گوش بدهید .

·         اگر همیشه همان کارهایی را بکنید که تا به حال کرده اید همیشه همان چیزهایی را به دست خواهید آورد که تا به حال به دست آورده اید .

·         برای به دست آوردن چیزی که تا به حال به دست نیاورده اید باید تبدیل به کسی بشوید که تا به حال نبوده اید .

·         آیا در بین کسانی که برایتان کار می کنند کسی هست که اگر آنچه را اکنون درباره اش می دانید از ابتدا می دانستید هرگز استخدامش نمی کردید ؟

·         از روش فکری ((‌ نوک کوه یخ )) استفاده کنید . هر اتفاق غیر منتظره ای را نشانه ای از بروز یک جریان در نظر بگیرید .

·         کار را پی گیری کنید و باز هم پی گیری کنید تا به اتمام برسد و نتیجه مورد نظر به دست بیاید .

·         دنیا را همانطور که هست بپذیرید و نخواهید که حتماً مطابق میل شما باشد .

·         روی نقاط قوت تان متمرکز شوید . برای بهتر کردن وضعیتی که در آن هستید چه کاری است که فقط از عهده شما بر می آید ؟

·         به محض اینکه هدفتان را مشخص کردید تمام ذهنتان را تا زمانی که به آن برسید روی هدف متمرکز کنید .

·         جرأت پیشروی داشته باشید . در مدیریت ، شهامت نشانه برجستگی است .

·         اگر می خواهید چیزی را به انسان ها یاد بدهید باید در آن مورد برایشان یک الگو باشید . هیچ راه دیگری وجود ندارد .   آلبرت شوایتزر  بشر دوست ، برنده جایزه نوبل

·         از بهانه آوردن و دیگران را مقصر دانستن دوری کنید . یک مدیر همیشه می گوید : (( اگر اشکالی هست ، مسئولیتش با من است . ))

·         زمینه هایی که در آنها می توانید نتایج کلیدی به دست آورید شناسایی کنید و خودتان را وقف این کنید که در همه این زمینه ها عملکرد بسیار خوبی داشته باشید .

·         مداوم در جستجوی راه هایی برای افزایش بهره وری ، کاریی و بازدهی باشید .

·         شروع دوباره را در ذهن تان مجسم کنید . به این فکر کنید که خودتان و کارتان را هر سال از نو بیافرینید .

·         ساختار فعالیت هایتان را مرتباً بهبود ببخشید . مدام از ابتکارها و تدبیرهای خودتان برای فعالیت های ارزشمند تر استفاده کنید .

·         افراد با ارزش ترین سرمایه های شما هستند . فقط انسان ها هستند که می توانید کارایی و ارزش آنها را با مدیریت درست افزایش دهید .

·         شما هم بک از همان مدیرانی بشوید که کارکنان با میل خودشان و بدون در نظر گرفتن پست و مقام از آنها پیروی می کنند .

·         کار هر کس به طریقی راضی کردن مشتری های خودش است . مشتری شما چه کسانی هستند و عملکرد شما چگونه است ؟

·         مدام به کارکنان بگویید که چقدر خوب هستند و چقدر کاری که انجام می دهند مهم است .

·         همیشه آماده باشید تا اگر کسی ایده تازه و بهتری پیشنهاد کرد آن را جایگزین ایده قدیمی خودتان کنید .

·         (( خودتان را در مقابل دریای مشکلات مسلح کنید تا به آنها پایان دهید . ))    شکسپیر

·         اصولاً در تجارت میزان موفقیت مالی نشان دهنده میزان موفقیت یک مدیر است . مدام در جستجوی راه های افزایش درآمد و کاهش هزینه ها باشید .

·         مدیر موفق برای خودش استانداردهای بالا وضع می کند . به عملکرد ضعیف یا متوسط رضایت ندهید .

·         اصل (20 / 80 ) را در همه کارهایتان در نظر داشته باشید . 80 درصد از دستاوردهای هر کس نتیجه 20 درصد از فعالیت های اوست . با ارزش ترین فعالیت های شما کدامند ؟

·         مدیران برتر باعث شادی و شگفتی مشتری هایشان هستند . آیا شما هم همین طور هستید ؟

·         کیفیت یعنی همان چیزی که مشتری می خواهد . مشتری های شما کیفیت را چطور تعریف می کنند ؟

·         هر فرد عادی موقع کار حداکثر از 50 درصد توان خود استفاده می کند . وظیفه شما به کار انداختن آن 50 درصد دیگر است .

·         قدردانی و تشویق قدرتمند ترین ابزار برای ساختن کارکنانند .

·         رهبران خوب می خواهند مطمئن شوند که همه کارکنان می دانند هر روز باید چه کارهایی را انجام دهند .

·         (( آیا من برای تو اهمیت دارم ؟ )) جواب این سؤال را در هر موقعیتی که پیش می آید به کارکنان بدهید .

·         با تعیین هدف مدیریت کنید . به کارکنان بگویید که دقیقاً چه کارهایی می خواهید انجام دهند و سپس از سر راهشان کنار بروید .

·         با دادن مسئولیت مدیریت کنید . این یکی از روش های نیرومند برای پروراندن کارکنان است .

·         با مستثنا کردن ، مدیریت کنید . فقط در مواردی از کارکنان گزارش بخواهید که ایرادی در انجام برنامه کاری پیش آمده باشد .

·         یکی از شاخص های مدیران برتر این است که نسبت به کارکنان خود بسیار با ملاحظه اند و به آنها اهمیت می دهند .

·         فلسفه پیشرفت مداوم را به کار بگیرید . هر روز نسبت به روز قبل کمی بهتر بشوید .

·         وقتی کارکنان می خواهند با شما صحبت کنند مقداری از وقت تان را به آنها اختصاص بدهید . این یکی از بهترین روش های ایجاد انگیزه است .

·         برای آینده سازمان چشم انداز روشنی داشته باشید . قصد دارید تا پنج سال دیگر به کجا برسید ؟

·         ارزش هایی که به آن معتقدید ؟ روی چه چیزهایی پافشاری می کنید ؟ آیا همه این را می دانند .

·         رسالت شما چیست ؟ سازمان شما برای چه به وجود آمده است ؟

·         (( امتیاز برد )) را در خود پرورش دهید . تفاوت های جزئی در عملکرد شما می تواند به تفاوت های عمده در نتایج منجر شود .

·         خودتان را وقف پرورش مداوم شخصیت تان کنید . شما ارزشمندترین سرمایه خودتان هستید.   

رموز مدیریت موفق

 

 

رموز مدیریت موفق

 

-         مدیریت موفق یعنی رسیدن به دست آوردهای فوق العاده با به کارگیری افراد معمولی

 

-         مدیر موفق باید این توانایی را داشته باشد که حوزه ای را که گروه می تواند در آن بهترین باشد تعیین کند .

 

-         همه کارها به صورت تیمی انجام می شود نه به صورت فردی . نتیجه کار یک مدیر نتیجه کار تیم اوست .

 

-         در خودتان عمل گرایی و احساس اضطراب برای به انجام رساندن کارها را تقویت کنید .

 

-         سرعت عمل برای موفقیت ضروری است . آن را به دست بیاورید ، بهیود ببخشید و به کار بگیرید .

 

-         برای اینکه در حوزه خود مدیر موفقی شوید ، زودتر سر کار حاضر شوید ، سخت تر کار کنید و دیرتر کار را تعطیل کنید .

 

-         مدام از خودتان بپرسید : ((‌چه کاری است که انجام آن فقط از من بر می آید و اگر آن را به خوبی انجام دهم یک تغییر اساسی به وجود خواهد آمد ؟ ))

 

-         مشخص کنید در چه زمینه هایی قوی هستید و روی زمینه هایی متمرکز شوید که می توانید در آنها نقش اساسی داشته باشید .

 

-         کارها را آسان کنید . مدام دنبال راه هایی باشید که کارتان را سریع تر ، بهتر و آسان تر به انجام بر سانید .

 

-         به تعویق انداختن عمدی را برای کارهای کم ارزش به کار گیرید و انجام آنها را برای مدت نامعینی به تعویق بیندازید .

 

-         کدام مرحله از کار است که شما را محدود کرده و سرعت دست یابی به هدف های اصلی تان را تعیین می کند ؟

 

-          (( هر چیزی را می شود دگردگون کرد . افراد را باید با ارائه الگوی مناسب رهبری کرد . )) راس پروت

 

-         از انجام کارهای غیر مترقبه نترسید . وقتی به پیش می روید ، امنیت شما بیشتر از زمانی است که ثابت ایستاده باشید .

 

-         وضوح و روشنی کلید مدیریت موفق است : هدف های خود را روشن کنید .

 

-         قصد انجام چه کاری را دارید ؟ روش تان چبست ؟

 

-         عمل گرا باشید ! مدیریت یعنی پی گیری کارها . اگر نمی توانید عمل گرا باشید فکر مدیریت را از سرتان بیرون کنید .

 

-         نیروها یتان را متمرکز کنید . ببینید چه کار بخصوصی را بهتر انجام می دهید و بیشتر به آن کار بپردازید .

 

-         انعطاف پذیری در زمان تغییرات بزرگ یکی از ویژگی های ضروری مدیریت است .

 

-         توانایی تصمیم گیری درست بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده موفقیت شماست .  

          

مدرسه الکترونیکی

 

نرم افزار ویژه مدرسه الکترونیک در کشور طراحی شد

نرم افزار ویژه مدرسه الکترونیک توسط محققان کشور طراحی شد.
این نرم افزار که با عنوان دارالفنون توسط شرکت سپهر طراحی شده، دارای قابلیتهایی چون وب سایت قوی با آخرین اطلاعات و دستاوردهای آموزشی، امکانات ثبت نام الکترونیکی تشکیل پرونده الکترونیکی، تشکیل پرونده الکترونیکی با قابلیت دسترسی تعریف شده ارتباط سریع، آسان و بدون مرز وزمان با کادر آموزشی اولیا و دانش آموزان، برگزاری آزمونهای الکترونیکی و ایجاد بانک آزمون، ارائه کارنامه الکترونیک، امکان ایجاد صفحه های شخصی برای کاربران و... است.

دلتنگی های معاصر بارانی ترین لحظه زندگی

زندگی راز گل سرخ است. برای زندگی کردن نیازمند بودنم. زندگی دو روی دارد. رویه روز آفتابی و رویه روز ابری. باید ابرهای سیاه را در پستوی وجودم پنهان کنم و روشنی ها را به دیوار عمرم هدیه دهم. آن زمان که ابرهای سیاه بر سکوت دقایقم سلطه داشتند و دستان تنهایم در برابر صخره های سرنوشت به لرزش درآمده بودند و صدای شکستن امواج روحم، رگ های حیاتم را به ارتعاش وا می داشت؛ آن روزها قلبم صحنه کشمکش عقل و احساس بود. در آن لحظات غریبی و تنهایی کم کم زنگارهای آیینه امیدم با زمزمه های شیرین بودن صیقل یافت. من ایمان را به لحظه های خالی عمرم هدیه کرده بودم تا زنگار پنجره های گردوغبار گرفته را بزداید و اشک شوق را بر ساحت دلتنگی هایم جاری کند و باران مهر بر گل های همدلی ببارد و در رگ های خشک چوبی ام، شبنم عشق تراویدن آغاز کند و نوری از خورشید، امید در فانوس وجودم، قناری خسته روح را تسلی دهد و ماهی های شیشه ای احساسم بر خاکستر بی تفاوتی خود بنگرند و من با شکستن میله های ناامیدی بر دست بی وفای روزگار مهر ضربدر بزنم و بذر دوستی و محبت را در دل ها بنشانم تا با کویر پر از اضطراب خداحافظی کنم و بارانی ترین لحظه های زیستن را بر وجودم جاری نمایم.

یک اتفاق تک نواز سپیده دم

روزهای زیادی، شایدم ماه هایی چند می شد که دیگر برای بیدار شدن در صبح ساعت را روی ON نمی گذاشتم. یعنی خیلی وقت بود که ساعت را از داخل ویترین کتاب هایم بیرون نیاورده بودم، صدای خش وخش جارو از توی کوچه جای صدای ساعت را پر کرده بود و نمی گذاشت نمازم قضا شود. اوایل زیاد اعتماد نمی کردم و با آن که با صدای جارو بیدار می شدم، اما احتیاطا ساعت را هم تنظیم می کردم. اما با چند روز دقت دیدم که اختلاف امروزش بیشتر از چند دقیقه با دیروز نیست. تفاوت بیدار شدنم با صدای خش خش جارو در این بود که مثل صدای بیب، بیب ساعت رومیزی یک دفعه از خواب نمی پریدم. تازه صدای یکنواخت و مرتب جارو فقط مرا بیدار نمی کرد، بلکه خیابان خلوت و خیلی از همسایه های اهل دعا و نماز را هم عادت داده بود که با همین صدا بیدار شوند. این را وقتی فهمیدم که به محض خش وخش، از پنجره های روبه رو نور به بیرون هجوم می آورد، یا صدای باز شدن شیرهای آب و به هم خوردن در اتاق ها بود که نشان می داد چه کسانی در محل بیدار شده اند. صدای جارو این قدر دلچسب بود که لحظات زیادی در رختخواب این شانه به آن شانه می شدم. یاد سال های اول تکلیف شدنم می افتادم که مادرم برای بیدار کردنم مدتی شانه هایم را مالش می داد و هی در گوشم نجوا می کرد تا بالاخره بلند می شدم و نماز خواندن را با تمام شیرینی خواب عوض می کردم. حالا بعد از چند سال بیدار شدن با صدای آزاردهنده ساعت، انگار دوباره مادری برای بیدار کردنم وظیفه دار شده است. خودم از این که هنوز باید با صدایی بیدار شوم معذب بودم و بارها پدرم گفته بود، نباید متکی به ساعت باشم و باید عادت کنم که بدون ساعت موقع نماز بیدار شوم، اما مادرم وارد معرکه شده و با دفاع از من می گفت: «بچه ام حق داره مگه چند سالشه؟ تازه نوجوونی طبعش خواب صبحه».
حالا بالاخره چیزی باعث شده تا دیگر به سراغ ساعت نروم. حتی بهتر و گوشنوازتر مثل صدای مادرم در آن سال های نه چندان دور .چقدر از صدای خش وخش جارو خوشم می آمد. وقتی هوا تازه بود یا به سردی می گرایید برای اینکه صدا را از دست ندهم کمی لای پنجره را بازمی گذاشتم تا حتما صدا وارد اتاق بشود.
صدای خش وخش حرکت جارو فقط یک صدا نبود یا مثل خیلی از صداهای گوش خراش و اذیت کننده دیگر. یک جور فریاد و ناله بود، اما نه ناله سوزناک بیشتر به شادی می زد.
به نظرم وقتی جارو از روی آسفالت به کناره های دیوار و جدول نزدیک می شد با وقتی برمی گشت وسط خیابان فرق داشت، یک جوری موسیقی بود. زیر و بم داشت. انگار یک استاد و موسیقی دان باتجربه نت آن را نوشته و ارکستری با ماه ها تمرین دارد آن را در یک سالن در برابر جمعیت آشنا به دستگاه های مختلف موسیقی اجرا می کند. حال و هوای اثرگذار جارو در دم صبح مثل شور و نشاطی بود که در سالن چشم دوخته به دست رهبری ارکستر که گروه را برای نواختن در دستگاه ماهور رهبری می کند، به آدم دست می دهد.
چند باری می شد که از بالا سرم را از پنجره بیرون کرده بودم، دقیقا او با آن لباس نارنجی عینا همان رهبر ارکستر بود، اما تک نواز. وقتی چشم هایم را می بستم صدای جارواش ریتم داشت و هرچه دقت می کردم، لحظه ای خارج نمی زد و هرچه از پنجره دورتر می شد، پخش استریو را تداعی بخش بود.
¤ ¤ ¤
مطابق هر روز با صدای خش خش از خواب پریدم. گیج می زدم، درست فهمیدم. ارکستر امروز خارج می زد. سرم سنگین بود، تازه متوجه شدم آفتاب نصفی از اتاق را پر کرده بود. نمازم هم قضا شده بود. پریدم و رفتم طرف پنجره. صدا قطع شده بود. سرم را بیرون بردم دیدم مرد نارنجی پوش هر روز نیست. پدرم که داشت می رفت سرکار، مثل اینکه از او درباره همکارش پرسیده بود چون او داشت توضیح می داد.
«آها، یحیی رو می گید. آره او رفت. خدا برای هیچ کس بد نیاره. بنده خدا فرصت نکرد حقوقش رو بگیره، رئیس شرکت 70 هزار تومن مزد این ماهشو داده به من که برسونم بهش. آخه به یحیی خبر دادن که زن و بچه اش تو سیل مازندران مفقود شدن، اونم نفهمید چه جوری خودشو به ترمینال برسونه.»

s 5 در مدیریت و سازماندهی کار

اهمیت s 5 در مدیریت و سازماندهی کار                  

 

موفقیت در کار هیچ گاه یک اتفاق یا حادثه نیست ، بلکه از طریق تلاش های یک مدیر صادق و قابل انعطاف تحقیق می پذیرد .

 s5 ایده هایی است که تا همین اواخر به عنوان حرکتی جزیی و کم اهمیت در زمینه تولید و بهره وری به شمار  می رفت و آن را صرفا جالب ، اما نه ضروری ، در نظر
می گرفتند ولی امروزه مدیریت دیدگاه خود را نسبت به s5 تغییر داده و آن را محور تفکر و فلسفه خود قرار داده است . امروزه s5 روشی کلیدی در مدیریت و در واقع برنامه یی برای مشارکت همه جانبه تمامی کارکنان است .

s5 بک رویکرد قدم به قدم برای تمیز کردن و سازماندهی محیط کار است و نقطه شروع بهبود بهره وری و کیفیت بخصوص در صنایع ساخت و تولید به شمار می رود . نتایج زیر از گسترش فعالیت های s5 متصور است :

-         محیط کاری تمیزتر و سامان یافته تر خواهد بود .

-         عملیات روزانه افراد ساده تر و ایمن تر انجام خواهد یافت .

-         نتایج برای همه قابل رویت خواهد بود . بنابراین امکان ارایه ایده های جدید و بیشتر در امر بهبود وجود دارد .

فعالیت های s5 یک رویکرد اساسی برای ایجاد فرهنگ مثبت و منضبط کاری در سازمان است و مزایای محسوسی همانند مشارکت بیشتر افراد ، افزایش تعداد پیشنهادات ، استفاده بهتر از فضا ، کار در جریان و موجودی های کمتر ، جریان بهتر و روان تر عملیات ، نرخ های پاییت حوادث ،‌خرابی ها و دوباره کاری ها را به همراه دارد . برای بکارگیری موفق s5 و ایجاد مدیریت بهره وری باید موارد ذیل را بطور مناسب مورد نظر قرار داد :

-         اعتقاد به کار گروهی و مداوم برای بهبود

-         اعتماد متقابل بین مدیریت و کارکنان

-         وجود رهبری و مدیریتی توانا و لایق برای ایجاد تغییر

-         همکاری و مشارکت کارکنان

-         برقرای سیستم ارتباطی موثر در سازمان

-         تناسب تغییرات با توان و امکانات سازمان

-         برقراری سیستمهای پاداش و سهیم کردن افراد در منافع حاصل از بهبود

-         امنیت شغلی و ایجاد شرایطی که شغل کارکنان بخشی از زندگی آنها باشد .

-         آموزش مدوام سطوح مختلف افراد سازمان

هر مدیر خلاق به منظور توانمند سازی کارکنان و بالفعل ساختن استعدادهای آنها در محیط کار در جهت ارایه خدمات و افزایش کارایی آنها ، لازم است موارد ذکر شده را جزو اولویت های کاری سازمان قرار دهد چرا که موفقیت کاری یک مدیر تا حدود زیادی به میزان اهمیت و توجه او به این نکات بستگی دارد . همچنان که مدیر کل یک شرکت بزرگ امریکایی می گوید : تمام دارایی های من را بگیرید ، اما همه افراد سازمان را در اختیار من قرار دهید ، در عرض پنج سال تمام این ، دارایی را به شما
 بر می گردانم . موفقیت در کار هیچ گاه یک اتفاق یا یک حادثه نیست . بلکه از طریق تلاش های یک مدیر صادق و قابل انعطاف تحقیق می پذیرد ، بنابراین s5 تجسمی از توانایی های افراد در مشارکت همه جانبه است و به همین دلیل است که از s5 به عنوان شاخصی از میزان کارایی مدیریت شرکت ها و سنگ ترازویی برای سنجش میزان شرکت همه جانبه کارکنان آنها نیز یاد کرده اند .

اکنون پس از بررسی ضرورت اجرای s5 در امر مدیریت و محیط کار لازم است که این اصول به صورت دقیق مشخص شود . s5 بطور کلی عبارتند از : سازماندهی ، نظم و ترتیب ، پاکیزه سازی ، انضباط .

سازماندهی : از دیگاه s5 ساماندهی به معنای تشخیص ضروری از غیر ضروری ، اتخاذ تصمیمات قاطع ، اعمال مدیریت اولویت ها برای رهایی از غیر ضروری ها از طریق شناسایی و حذف علل و عوامل آنها در همان مراحل اولیه و پیش از تبدیل شدن آنها به مشکلات واقعی است .

نظم و ترتیب : یعنی قرار دادن اشیا در مکان های مناسب یا به ترتیب مطلوب ، به نحوی که بتوان از آنها به بهترین وجه استفاده کرد . نظم و ترتیب راهی است برای یافتن و به کار بردن اشیای مورد نیاز بدون انجام جست و جوهای بیهوده . نکته اصلی در ایجاد استفاده از مدیریت کارکردی و حذف جست و جو است . هنگامی که هر چیز با توجه به کارکرد آن و با در نظر گرفتن کیفیت و ایمن کار در جای مناسب و مشخص قرار داشته باشد ، محل کار همواره مرتب خواهد بود .

پاکیزه سازی : در معنای عام کلمه ، همان تمیز کردن اشیا است . از دیدگاه s5 پاکیزه سازی عبارت است از  دور ریختن زواید و پاکیزه کردن اشیا از آلودگی ها و مواد خارجی . پاکیزه سازی از دیگاه s5 نوعی بازرسی است . بدین ترتیب ، بازبینی و پاکیزه سازی محیط کار برای حذف آلودگی ها و زواید ، موضوعات عمده و مورد تاکید در پاکیزه سازی اند . با وجود این ، پاکیزه سازی و اخیرا جایگاه و اهمیت روز افزونی که شایسته آن است نایل شده است . کیفیت بالاتر ، دقت بیشتر و تنکنولوژی های پردازشی بهتر ، سبب گشته که کوچکترین جزییات نیز ، تاثیری حیاتی و سرنوشت ساز در کارها داشته باشند به همین دلیل در پاکیزه سازی کامل و فراگیر محل کار بسیار سختگیر و مصمم یود .

استاندارد سازی : تاکید اصلی در استاندارد سازی ، متوجه مدیریت دیداری ، شرایط و اوضاع در محیط کار به نحوی کنترل می شوند که می توانید با سرعت و دقت مطالعه کنید . مدیریت دیداری اخیرا به عنوان وسیله یی موثر در اجرای کایزن ( پیشرفت دایمی ) مورد توجه و استفاده گسترده قرار گرفته است و اکنون از آن برای نظارت بر تولید ، ایمنی و استفاده می شود .

انضباط : در معانی عام عبارت است از آموزش و توانایی بر انجام وظیفه هر چند که این وظیفه کاری دشوار باشد . انضباط به معنی ایجاد توانایی لازم برای انجام امور به شیوه مطلوب و مورد نظر است . نکته اصلی در اینجا شکل دهی و ایجاد عادات صحیح به جای عادات نادرست است . این کار را باید از طریق آموزش شیوه یی درست و کارهای لازم به افراد و تمرین دادن آنها در این زمینه انجام داد . این تمرین از طریق وضع مقررات و پیروی از آنها صورت  می گیرد .

بدین ترتیب هر مدیری با اجرای این اصول به شیوه درست می تواند رفتار سازمانی کارکنانی را تنظیم کرده و برای بهبود کیفیت کاری سازمان قدم بردارد اجرای دقیق کمک می کند که بسیاری از مشکلات را از پیش پا  برداریم s5 همچنون یک آیینه منعکس کننده عادات و الگوهای رفتاری بوده و عدم رعایت آن نشانه یی از تنبلی و رخوت فکری است . 

                                                                                                                                      تهیه و تنظیم از  :  محمد حسین مسلمان